از رؤیا تا واقعيت

ساخت وبلاگ

اين يادداشت در هفتاد و سومين شماره فصل‌نامه‌

رشد آموزش علوم‌اجتماعي (فروردين96) چاپ شد

  • تحولات پرشتاب در عرصه فناوري، انسان عصر حاضر را كه در آزادراه‌های ارتباطي با سرعت هر چه تمام‌تر طي‌طريق مي‌كند، به يادگيري روزآمد نحوه بهره‌مندي از رسانه‌ و رمزگشايي بهينه از پيام‌هاي آن‌ ملزم ساخته است. سواد سنتي در قالب دانش و مهارت خواندن، نوشتن و حساب كردن ديگر پاسخ‌گوي تام و تمام نيازهاي انسان شبكه‌وند ‌نيست و ضرورت آموختن سوادهاي مدرن به‌شدت احساس مي‌شود. كثيري از صاحب‌نظران عرصه علوم ارتباطات، آموزش سوادهاي مدرن را راهي براي ورود و مقدمه‌ای براي استقرار ساكنان دهكده جهاني در جامعه ارتباطي پنداشته؛ از بين انواع سوادهاي مدرن من‌جمله سواد اطلاعاتي، سواد ديجيتالي و سواد بصري، سواد رسانه‌ای را با عنايت به ماهيت موسعش، شالوده ديگر سوادهاي مدرن ‌دانسته؛ نقش نظام تعليم و تربيت را در تحقق اين مهم بي‌بديل مي‌دانند.
  • بر اساس منابع موجود، اولين بار به مفهوم سواد رسانه‌ای و نسبت آن با نظام تعليم و تربيت در كتاب «فرهنگ و طبيعت» اثر فرانك ريموند ليويس به سال 1933 اشاره شد. ليويس در مقدمه اين كتاب نگرانی عميق خود را از تأثیر رسانه بر دانش آموزان این‌گونه ابراز می‌دارد: "بسياری از معلمان انگليسي دچار نگرانی و ترديد شده‌اند. برای آنان اين سؤال جدی مطرح است که اين درس‌ها که دانش آموزان در کلاس فرامی‌گیرند، در مقابل موج عظيم و مؤثر تبليغات، فيلم‌ها و اخبار چه اثری دارد؟" نگرانی ليويس در هماوردي نابرابر كتاب‌هاي درسي مدارس انگلستان با هژموني رسانه‌های آمريكا به‌ويژه هالیوود ريشه داشت. نگرانی‌ای كه درگذر ايام به دغدغه ديگر كشورهاي توسعه‌یافته‌ چون كانادا، ژاپن، آلمان، آمريكا و روسيه تبديل شد تا آنجا كه موضوع آموزش سواد رسانه‌ای در برنامه درسي دوره‌های مختلف تحصيلي كثيري از اين كشورها جاي گرفت. به‌گفته شيباتا، اُنتاریو نخستين مكاني لقب گرفت كه سواد رسانه‌ای در برنامه درسي مدارسش گنجانده شد و كار تا بدان‌جا پيش رفت كه بنا به گفته براون از ميانه دهة 1990 در استراليا آموزش سواد رسانه‌ای از مهدكودك تا دوازدهمين سال تحصيل اجباري شد.
  • برخي صاحب‌نظران معتقدند امروزه سواد رسانه‌اي در جوامع مختلف اهمیتي فزون‌تر يافته، چراکه با رشد‌ فنّاوری‌های نوین و كثرت رسانه‌های نوظهور؛ توليد اطلاعات، برقراري ارتباطات و روش‌های انتشار پیام، دچار نوعي پیچیدگی زبانی شده که به‌تناسب آن، شهروندان به‌ویژه دانش آموزان باید توانایی بهره‌مندی از رسانه‌ها و پيام‌هاي رسانه‌اي را بيابند. این قبيل صاحب‌نظران با بيان این‌که در برخي کشورها مانند انگلستان سواد رسانه‌ای جزئی از آموزش‌های اجباری است؛ تصريح مي‌كنند همان‌طور که در ايران سال‌ها براي مبارزه با بی‌سوادی در قالب نهضت سوادآموزي – فارغ از كيفيت آن- تلاش می‌شود، نهضت آموزش سواد رسانه‌ای نيز بايد از مدارس آغاز شود.[1]

  • موضوع سواد رسانه‌ای در ايران با تأخر زماني نسبت به ديگر كشورهاي جهان -كه به‌نوعی مي‌تواند ورود ديرهنگام به كهكشان گوتنبرگ و تبعات ناميمون آن را تداعي‌گر شود- از قريب به 40 سال قبل با بحث رابطه رسانه با مخاطب و سهم رسانه در تربيت دانش آموزان به متون علمي كشور راه يافت و در تعاقب پذيرفته شدن اهميت اين امر، طنين واژه سواد رسانه‌ای و آموزش آن در اتمسفر بوم‌شناسی ارتباطي ايران پربسامدتر شد اما هیچ‌گاه به‌طورجدی و نظام‌مند جنبه عملي نيافت. مركز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامي در سال ‌1385 طي گزارشي ضمن انتقاد از وضعيت آموزش سواد رسانه‌ای اعلام كرد که باوجود دارا بودن شرايط خاص دروني و بيروني كشور، تاكنون اقدامي مؤثر درزمینه آموزش سواد رسانه‌ای انجام‌نشده است. دفتر مطالعات فرهنگي مركز پژوهش‌های مجلس در اين گزارش با نام «سواد رسانه‌ای رويكردي نوين به نظارت رسانه‌ای» پيشنهادهايي براي توسعه سواد رسانه‌ای اعلام کرد كه بخشي از آن مطالبات، به‌نظام تعليم و تربيت رسمي معطوف است.
  • نيك‌بختانه پس از سال‌ها، اين رويا رنگ واقعيت به خود گرفت و در بهمن‌ماه 1394 بر اساس مصوبه شوراي عالي آموزش‌وپرورش براي اولين بار در تاريخ نظام تعليم و تربيت، درسي با عنوان تفكر و سوادرسانه‌ای به عناوين مصوب درسي افزوده ‌شد و دانش آموزان پایه دهم تمامي رشته‌های تحصيلي طي سال تحصيلي 96-95، امكان بهره‌مندی از كتاب درسي و ديگر اجزاي بسته آموزشي آن را ‌يافتند. مأموريت اصلي اين كتاب پرورش شايستگي‌هاي زير در دانش‌آموزان است:

          - مديريت بهره‌مندي از رسانه‌‌ها

          - توانايي نقد و بررسی هوشمندانه پيام

          - توانايي توليد موثّر پيام رسانه‌ای

  • تحقق مأموریت‌های فوق درگرو طراحي دقيق آموزشي جهت كسب انتظارات عملكردي خاص و مشترك اين درس از سوي فراگيران قرار داشت. به همين دليل گروه مؤلفان، محتوا را در چارچوب علم برنامه‌ریزی درسي انتخاب و سازمان‌دهی نموده و بر مبناي پنج سؤال كليدي سواد رسانه‌اي بنا نهادند. از نكات اساسي و قابل‌توجه اين كتاب رويكرد مسئله‌محور آن است كه بر‌ اين اساس، متربيان جهت آموختن مفاهيم اساسي برگزيده در موقعیت‌های مؤثر يادگيري قرار می‌گیرند. از مفاهيم اساسي موجود در كتاب درسي مزبور مي‌توان به موارد زير اشاره كرد:

           - رسانه

           - پيام

           - بازنمايي

           - فنون اقناع

           - كليشه

           - مخاطب فعّال

           - حقوق مخاطب

           - سبك زندگي

           - رژيم مصرف رسانه‌اي

           - اخلاق رسانه‌اي

  • پاره‌اي مسائل توليد اين كتاب را داراي اهميتي مضاعف مي‌نمود كه شايد بارزترين آن عدم وجود پيشينه رسمي و مدون از آموزش سواد رسانه‌اي در آموزش‌وپرورش و آموزش عالي ايران بود. طي سال‌هاي متاخر، سواد رسانه‌اي به يك برند علمي و آموزش آن به كسبي پولساز بدل شده است؛ از اين رو برخي مدارس خاص در كلان‌شهرهاي كشور به آموزش آن ورود كردند كه البته محتواي آموزشي اكثر آن‌ها به همه چيز شباهت داشت الّا سواد رسانه‌اي! در دانشكده‌هاي علوم ارتباطات نيز وضع اميدواركننده‌تر از آموزش‌وپرورش نبود. در تاييد اين مدعا همين بس كه يك دانش‌آموخته رشته علوم‌ارتباطات، تا دوره دكترا از گذراندن حداقل دو واحد درسي پيرامون اين سواد مدرن محروم بوده و است. بيراه نيست اگر بيان شود كه اغلب دانشجويان دوره‌هاي كارشناسي‌ارشد و دكتراي علوم ارتباطات جهت تسريع در مصوب شدن عنوان پايان‌نامه به دليل تازگي نسبي موضوع، به سراغ سواد رسانه‌اي مي‌رفتند و در تعاقب اين امر طي فرايند نگارش پايان‌نامه، استاد و دانشجو متفقا با موضوع سواد رسانه‌اي آشنا و آشناتر مي‌شدند!
  • با شرايط حاكم بر فضاي گفتماني پيرامون سواد رسانه‌اي و آموزش آن در كشور، كه شرحش به اجمال رفت؛ پس از رونمايي از اين كتاب درسي، افكار عمومي طيفي گسترده و چندلايه از صف‌بندي‌ها را شاهد بود. قليلي از واكنش‌ها به كتاب بود و شوربختانه كثيري به بهانه كتاب مجالي شد جهت طرح آمال و عقايدِ بغض‌آلودِ فروخورده شخصي، دانشگاهي و سياسي. تازه از گرد راه رسيده‌هايي‌ كه تا قبل از انتشار اين كتاب، در عرصه سواد رسانه‌اي و آموزش آن ردي از آنان به چشم نمي‌خورد؛ به يكباره حُسن فعلي و فاعلي در اين خصوص بر آنان مشتبه شد و خود را منجي پنداشتند. برخي بزرگان نيز به دلايلي چون عدم ذكر «هربرت» در ابتداي نام «مارشال مك‌لوهان» در كتاب مزبور، وااسفاگويان بر آن خط بطلان كشيدند و از دگرسو دون‌كيشوت‌هايي كه با چرخاندن مشبع قلم‌هاي چوبين در اتمسفر ارتباطي كشور سهم خود و يونسكو! را از اين خوان طلب مي‌‌كردند. بماند كه برخي تريبون‌هاي سياسي مخالف دولت تدبير و اميد، ضمن بازنمايي منفي قليلي از تصويرهاي كتاب، سوگ‌مرثيه‌ها به‌راه انداختند و قيصريه‌ها به آتش‌كشيدند. و البته بسي جاي نيك‌بختي است كه كم نبودند بزرگاني چون دكتر خانيكي كه با رعايت اخلاق ارتباطي نقدهايي فاخر، ارزش‌مند و قابل‌تامل بر كتاب وارد نمودند.
  • راقم اين سطور كه خود از دغدغه‌مندان آموزش سواد رسانه‌اي است و طي بازةزماني شش‌ماهه طراحي و توليد اين كتاب از نزديك شاهد اين روند بوده؛ علي‌رغم وجود برخي كاستي‌ها، فرجام مبارك اين تلاش‌ مجدانه را به فال نیک گرفته؛ آرزومنداست انجام ارزش‌یابی‌های دقيق علمي و استمرار نقدهاي وزين عالمان مشفق، به ارتقا كيفي كتاب مزبور طي سال تحصيلي آتي و ادامه مدبرانه و اميدبخش نهضت سواد رسانه‌اي كه به‌واسطه تألیف اين كتاب به‌طور رسمي در كشور آغازشده است؛ منجر شود.

[1] از گفت‌وگوی نگارنده با دكتر حسينعلي افخمي 94/12/3


برچسب‌ها: سواد رسانه اي, آموزش سواد رسانه اي, تفكر و سواد رسانه اي اخبار جعلی و مهارت‌های مقابله با آن...
ما را در سایت اخبار جعلی و مهارت‌های مقابله با آن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : falsafi91 بازدید : 87 تاريخ : دوشنبه 15 آبان 1396 ساعت: 19:56